هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر دل عاشق اشاره دارد. در ابیات مختلف، از نگاه معشوق به عنوان خنجری تیز یاد شده که دل را می‌آزارد، از اسارت دل در زندان غم سخن می‌گوید، و به تأثیر خیال معشوق در گشودن این زندان اشاره می‌کند. همچنین، شاعر از می و می‌نوشی به عنوان نمادی از رهایی از تزویر و ریاکاری یاد می‌کند و در نهایت، اشک و نیاز عاشق را به عنوان گوهری ارزشمند توصیف می‌نماید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند می‌نوشی و غم، ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۵۲

ترک چشمت بی سپاه حُسن خنجر می زند
تا هنوز از جانب رویت چه سر بر می زند

دل که محبوس است بی روی تو در زندان غم
می گشاید چون خیال عارضت در می زند

ساغر می می زند بر شیشهٔ تزویر سنگ
آفرین بر دست استادی که ساغر می زند

گر سبوی باده از شرم گنه با درد نیست
از چه هرجا می نشیند دست بر سر می زند

گوهر اشک خیالی گه گه از عین نیاز
گر زند آبی به روی زرد ما زر می زند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.