هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جمال معشوق خود سخن میگوید و بیان میکند که هیچ کس در لطافت و زیبایی روی او شک ندارد. همچنین، شاعر از درد عشق و سوختن در آتش آن میگوید و از ضعف و ناتوانی خود در برابر این احساس سخن میراند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۵۶
چنین که چشم تو پروای دادخواه ندارد
سزد که دل برد از خلق و جان نگاه ندارد
کمال حسن و جمال تو را دلیل همین بس
که در لطافت رویت کس اشتباه ندارد
به آفتاب جمالت که هست بر همه روشن
که آنچه روی تو دارد به حسن ماه ندارد
سرشک گفت به مردم حدیث راز دلم را
وگرنه دیدهٔ تردامنم گناه ندارد
ز ضعف کار خیالی رسیده است به جایی
که سوخت ز آتش عشق و مجال آه ندارد
سزد که دل برد از خلق و جان نگاه ندارد
کمال حسن و جمال تو را دلیل همین بس
که در لطافت رویت کس اشتباه ندارد
به آفتاب جمالت که هست بر همه روشن
که آنچه روی تو دارد به حسن ماه ندارد
سرشک گفت به مردم حدیث راز دلم را
وگرنه دیدهٔ تردامنم گناه ندارد
ز ضعف کار خیالی رسیده است به جایی
که سوخت ز آتش عشق و مجال آه ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.