هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که دلش تنها با غم عشق شاد می‌شود و بدون معشوق، حتی جان نیز ارزشی ندارد. او تأکید می‌کند که وجود معشوق برایش کافی است و بدون آن، همه چیز بی‌معناست. همچنین، از بی‌وفایی و خیالی بودن آرزوهای عاشقانه شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مضامین مانند غم عشق و بی‌وفایی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۷۶

دلم جز با غمت خرّم نباشد
دوای ریش جز مرهم نباشد

اگر شبهای تنهایی رفیقم
غمِ روی تو باشد غم نباشد

تویی مقصودم از جان ورنه بی تو
نباشد غم اگر جان هم نباشد

گرم چیزی نباشد هیچ در دل
تو باشی هیچ چیزی کم نباشد

دلی بی غم طلب کردم خرد گفت
مجو چیزی که در عالم نباشد

چه سود از لاف یاری ای خیالی
چو بنیاد وفا محکم نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.