۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۲

راستی را شیوه یی کآن سرو قامت می کند
گر به قصد سرکشی نبوَد قیامت می کند

دوش فکر ماه می کردم که جانان رخ نمود
روشنم شد این که اظهار کرامت می کند

ناصح ما از هنر بویی ندارد غیر از این
کاو به چندین عیب خود ما را ملامت می کند

دل به یاد غمزه اش پیوسته بیمار از چه روست
زآن قد و قامت چو کسب استقامت می کند

ای خیالی گریه افزون کن که فردا پیش دوست
بی دلان را آب رو اشک ندامت می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.