هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از درد عشق و ناامیدی از وفاداری سخن میگوید. شاعر از بیتوجهی معشوق و رنجهای عشق شکایت دارد و بیان میکند که حتی وفا و طاعت نیز گاهی بیپاسخ میماند. همچنین، اشارهای به تحقیر خود و ناامیدی از بهبود رابطه دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین ناامیدی و رنج عشق هستند که درک آنها به بلوغ عاطفی نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۹۷
طالب دردِ عشق تو فکر دوا نمی کند
ورنه به جان بی دلان عشق چه ها نمی کند
هرچه در آن رضای تو نیست اگرچه طاعت است
جان به هوس نمی خرد دل به رضا نمی کند
وه که به جان دیگری غمزهٔ شوخِ توستم
می کند و رعایتِ خاطر ما نمی کند
گفتم اگر وفا کنی صرف تو باد عمر من
گفت برو که با کسی عمر وفا نمی کند
دوش سگ در توام گفت در عنایتی
باز کنم به روی تو، گفت، چرا نمی کند
هر نفس از زبان تو خواری خود به گوش خود
می شنود خیالی و غیر دعا نمی کند
ورنه به جان بی دلان عشق چه ها نمی کند
هرچه در آن رضای تو نیست اگرچه طاعت است
جان به هوس نمی خرد دل به رضا نمی کند
وه که به جان دیگری غمزهٔ شوخِ توستم
می کند و رعایتِ خاطر ما نمی کند
گفتم اگر وفا کنی صرف تو باد عمر من
گفت برو که با کسی عمر وفا نمی کند
دوش سگ در توام گفت در عنایتی
باز کنم به روی تو، گفت، چرا نمی کند
هر نفس از زبان تو خواری خود به گوش خود
می شنود خیالی و غیر دعا نمی کند
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.