هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از حافظ، به زیباییهای معشوق و دردهای عاشق اشاره دارد. شاعر از لبهای میگون معشوق، دل صاف و زخمهای فراق میگوید و از جذبههای چشمهای فتان او سخن میراند. همچنین، به محرومیت محرم کوی معشوق و ارزش سخن عاشقانه اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۲۰
گر قدح با لب میگون تو لافی دارد
زو نرنجی که به غایت دل صافی دارد
سینه از زخم فراق تو چنان شد نی را
که به هر جا که نهی دست شکافی دارد
چشم فتّان تو پیوسته ز ابرو و مژه
صف کشیده ست و به عشّاق مصافی دارد
محرم کوی تو محروم ز دیدار چراست
چون به گرد حرمِ کعبه طوافی دارد
گر کسی پیش خیالی کند اظهار سخن
هیچ کس را سخنی نیست که لافی دارد
زو نرنجی که به غایت دل صافی دارد
سینه از زخم فراق تو چنان شد نی را
که به هر جا که نهی دست شکافی دارد
چشم فتّان تو پیوسته ز ابرو و مژه
صف کشیده ست و به عشّاق مصافی دارد
محرم کوی تو محروم ز دیدار چراست
چون به گرد حرمِ کعبه طوافی دارد
گر کسی پیش خیالی کند اظهار سخن
هیچ کس را سخنی نیست که لافی دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.