هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و سوز عشق نافرجام و دل‌سوختگی شاعر است. او از جفاهای معشوق، اشک‌های بی‌پایان و سوداهای بی‌سرانجام می‌گوید و با تصاویر زیبایی مانند زلف، خال و خط معشوق، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۲۱

گر نه با من سر زلفت به جفا پیدا شد
در سرم این همه سودا زکجا پیدا شد

تا نهان شد ز نظر صورت روی تو مرا
بر رخ از دیده چه گویم که چه ها پیدا شد

آبم از روی ببرد اشک و نمی دانم چیست
غرض او، که بدین وجه به ما پیدا شد

با وجود خط و خال تو دل سوخته را
هوس مشگ ز سودای خطا پیدا شد

گر نشد ماه نو از ابروی شوخ تو خجل
به چه معنی ز نظر خم زد و ناپیدا شد

عاقبت تا چه شود حال خیالی به رقیب
این چنین کآن سگ بدخوبه گدا پیدا شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.