هوش مصنوعی: این شعر از بهار و امید به آینده سخن می‌گوید، اما همچنین از ناامیدی و جور روزگار شکایت دارد. شاعر به لطف خداوند و امید به رهایی از مشکلات اشاره می‌کند و از گذشتگان یاد می‌کند. در نهایت، او به دنبال چاره‌ای برای مشکلات خود است و به عنایت الهی امیدوار است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و جور روزگار نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۲۸

گهی که باغ ز فصل بهار یاد دهد
بود که شاخ امل میوهٔ مراد دهد

اگر ز پردهٔ گِل گُل جمال ننماید
ز لطف چهرهٔ نو رفتگان که یاد دهد

مگر که چارهٔ کارم همو کند ورنه
ز جور او به که نالم مرا که داد دهد

به آب باده نشان آتش ستم ز آن پیش
که خاکِ هستیِ ما را فلک به باد دهد

امید قرب خیالی به سعی ممکن نیست
مگر ز عین عنایت خدا گشاد دهد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.