هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و عشق ناکام سخن میگوید. او بیان میکند که بدون معشوق، حتی شادیها نیز غمگینکننده هستند و کوچکترین چیزهای مرتبط با معشوق برایش ارزشمندتر از بزرگترین نعمتهاست. او از تأثیر عمیق خیال معشوق بر وجودش میگوید و حتی زیبایی معشوق را با عناصر طبیعی مانند ماه نو مقایسه میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'ملک عدم' و 'جام جم' نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارند.
شمارهٔ ۲۳۴
مرا بی تو راحت الم می نماید
وگر شادمانی ست غم می نماید
سفالِ سگانِ گدایانِ کویت
به چشمم به از جام جم می نماید
خیال دهانت به شهر وجودم
طریقی ز ملک عدم می نماید
خجل شد مه نو ز ابروی شوخت
به مردم از آن روی کم می نماید
خیالی به جور از تو رخ برنتابد
که در عشق ثابت قدم می نماید
وگر شادمانی ست غم می نماید
سفالِ سگانِ گدایانِ کویت
به چشمم به از جام جم می نماید
خیال دهانت به شهر وجودم
طریقی ز ملک عدم می نماید
خجل شد مه نو ز ابروی شوخت
به مردم از آن روی کم می نماید
خیالی به جور از تو رخ برنتابد
که در عشق ثابت قدم می نماید
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.