هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنجش‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از نگاه معشوق و تأثیر آن بر خود می‌نالد، از رشک و حسادت شمع به روی زیبای معشوق یاد می‌کند، و در نهایت به تسلیم در برابر عشق و گذر از رنج‌ها اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عاشقانه و برخی اشارات ظریف در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. درک عمیق‌تر این شعر نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات عرفانی و عاشقانه دارد.

شمارهٔ ۲۵۹

از چشم ما چو می طلبد لعل او گهر
نامردمی بوَد که نیاریم در نظر

چون دُر خبر ز رستهٔ دندان یار گفت
معلوم می شود که یتیمی ست باخبر

روی چو روز عمر تو را تابدید شمع
هر شب ز رشک می رودش آتشی به سر

گفتم فدای چشم تو رخسار زرد من
خندید و گفت چند خری فتنه را به زر

گو بر فروز شمع مرادی که از خطت
روزی به پیش آمده از شب سیاهتر

گر در رهت ز دیده خیالی بریخت آب
سهل است، گو بیا و از این ماجرا گذر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.