هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر درد و رنج عاشق از فراق و نگاه مست معشوق است. شاعر از شکستن دل خود به دست معشوق، ارزش نهادن به حضور در کوی او، و هشدار درباره بیقدر شدن معشوق در صورت بیتوجهی سخن میگوید. همچنین، توصیفی از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر عاشق ارائه میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۲۶۷
آن دل که به فن برد ز من غمزهٔ مستش
پر خون قدحی بود همان دم بشکستش
حیف است که از رهگذر کوی تو گردی
برخیزد و جز دیده بود جای نشستش
هردم منشین با دگری ورنه به زودی
بی قدر شود کل چو بری دست به دستش
بر طرف رخت سلسلهٔ زلف معنبر
دزدی ست لقب هندوی خورشید پرستش
هرچند ز هستیّ خیالی اثری نیست
در سر هوس روی تو شک نیست که هستش
پر خون قدحی بود همان دم بشکستش
حیف است که از رهگذر کوی تو گردی
برخیزد و جز دیده بود جای نشستش
هردم منشین با دگری ورنه به زودی
بی قدر شود کل چو بری دست به دستش
بر طرف رخت سلسلهٔ زلف معنبر
دزدی ست لقب هندوی خورشید پرستش
هرچند ز هستیّ خیالی اثری نیست
در سر هوس روی تو شک نیست که هستش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.