هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و وفاداری بی‌پایان خود می‌نالد. او از جفاهای معشوق شکایت دارد و با اشاره به فرهاد و شیرین، بر وفاداری خود تأکید می‌کند. همچنین، از زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر آن بر قلب خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷۰

اگر در بند سودا نیست با من زلف مشگینش
شکست نقد قلب من چرا شد رسم و آیینش

منش دیگر نمی گویم مکن چندین جفا آخر
چو بهبودی نمی بینم ز دل کاو گفت چندینش

منجّم تا رخ یار و سرشکم دید، در خاطر
به وجه نیک روشن شد حدیث ماه و پروینش

دلا فرهاد را زیبد ره و رسم وفاداری
که سر رفت و نرفت از سر خیال شور شیرنیش

خیالی طوطی طبعت همان رنگ سخن دارد
که در آیینهٔ اول همی کردند تلقینش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.