هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان دردها و رنجهای عاشقانه میپردازد. شاعر از گذر عمر، انتظار حریفان، بیوفایی معشوق، و ناپایداری دنیا سخن میگوید. همچنین، از بیاعتباری عزت در پیش بتان و فروختن گل در بازار خودفروشی انتقاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'حساب سگان' و 'خواری' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۲۷۶
کجاست ساغر می تا به گردش آرندش
که عمر رفت و حریفان در انتظارندش
به حلقه یی که حساب سگان او گذرد
رقیب کیست که باری کسی شمارندش
دلم ز طرّه خوبان چگونه سر پیچد
چو ساعتی به سرِ خود نمی گذارندش
سرشک گر همه بگذشت بهر خاک درت
گذشته یی ست که با خاک می سپارندش
به روی تو گل از آن دم که خودفروشی کرد
ببین که بسته به بازار می برآرندش
چو نیست پیش بتان عزّتی خیالی را
به خواریی چه شود گر عزیز دارندش
که عمر رفت و حریفان در انتظارندش
به حلقه یی که حساب سگان او گذرد
رقیب کیست که باری کسی شمارندش
دلم ز طرّه خوبان چگونه سر پیچد
چو ساعتی به سرِ خود نمی گذارندش
سرشک گر همه بگذشت بهر خاک درت
گذشته یی ست که با خاک می سپارندش
به روی تو گل از آن دم که خودفروشی کرد
ببین که بسته به بازار می برآرندش
چو نیست پیش بتان عزّتی خیالی را
به خواریی چه شود گر عزیز دارندش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.