هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به توصیف احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از غمزه‌ها، چشم‌ها، زلف و خیال معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق و رقیب نیز یاد می‌کند. در نهایت، با اشاره به اشک و یتیمی، حس حسرت و ناکامی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.

شمارهٔ ۲۸۳

هر نقد دل کآن غمزهٔ پر حیله می آرد به کف
بازش ز عین سرخوشی چشم تو می سازد تلف

گر غمزه ات خون می کند چشم تو یاری می دهد
ور عارضت دل می برد زلف تو می گیرد طرف

گر خدمتی آید ز ما بر وجه منت ز آنکه هست
از خدمت خاک درت خورشید را چندین شرف

هردم به دندان تو دُر لاف لطافت می زند
هرچند کآن بی باک را دندان همی خاید صدف

تا کی رقیب از خرّمی طعنه زند بر حال من
این ژاژ خایی را بگو تا بس کند آن بد علف

گرچه خیالی سر به سر اشک تو دُر شد زآن چه سود
چون آبت از رو می برد باز آن یتیم ناخلف
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.