هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر احساسات شاعر در مواجهه با معشوق و خداست. شاعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید، اما با دیدن معشوق آرام می‌گیرد. او از بوسه‌ای طمع دارد، هرچند می‌داند این طمع نادرست است. ذکر معشوق او را به یاد عطر و زیبایی‌های دیگر می‌اندازد. شاعر از ناتوانی در دینداری مانند دیگران شرمسار است و با وجود جفاهای معشوق، باز هم به او عشق می‌ورزد. در نهایت، با وجود بیماری، در هوای معشوق اشک می‌ریزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'جرم خود می‌بینم و شرم از خدا می‌آیدم' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۹۶

گرچه از جا شد دل و بر جان بلا می آیدم
چون تو را می بینم ای جان دل به جا می آیدم

از لبت کاو ریخت خونم بوسه یی دارم طمع
چون به فتوای خرد زو خونبها می آیدم

هرکجا ذکر عبیر خطّ و خالت می رود
یاد مشگ از غایت فکر خطا می آیدم

کردمی چون دیگران دعویّ دینداری ولی
جرم خود می بینم و شرم از خدا می آیدم

گرچه زد بر سینه ام تیر جفاها بیکران
بگذرد این هم ولی ز آن بیوفا می آیدم

با همه بیماری خود در هوای روی دوست
چون خیالی گریه بر حال صبا می آیدم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.