هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که با وجود دوری از معشوق، همواره به یاد اوست و در دل به او عشق میورزد. او از رنج هجران میگوید اما امیدوار است که با یاد معشوق زنده بماند. شاعر خود را مانند پرندهای میداند که در دام زیبایی معشوق گرفتار شده است و با وجود دوری فیزیکی، همواره خیال معشوق را در ذهن دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۲۹۷
گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی توام
هرکجا هستم من مسکین دعاگوی توام
از ره صورت به صد روی از تو مهجورم ولی
چون به معنی بنگری بنشسته پهلوی توام
خاک گشتم بر سر راه وفا و همچنان
دیده حیران است در نظّارهٔ روی توام
می کُشد دور از تو زارم هر شبی هجران و باز
زنده می سازد نسیم صبح بر بوی توام
گو مکن نومیدم از فتراک خود زیرا که من
طایر قدسم که صید دام گیسوی توام
گرچه دور است از رخت چشم خیالی دور نیست
از نظر هردم خیال قدّ دلجوی توام
هرکجا هستم من مسکین دعاگوی توام
از ره صورت به صد روی از تو مهجورم ولی
چون به معنی بنگری بنشسته پهلوی توام
خاک گشتم بر سر راه وفا و همچنان
دیده حیران است در نظّارهٔ روی توام
می کُشد دور از تو زارم هر شبی هجران و باز
زنده می سازد نسیم صبح بر بوی توام
گو مکن نومیدم از فتراک خود زیرا که من
طایر قدسم که صید دام گیسوی توام
گرچه دور است از رخت چشم خیالی دور نیست
از نظر هردم خیال قدّ دلجوی توام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.