۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۷

گرچه روزی چند دور از کعبهٔ روی توام
هرکجا هستم من مسکین دعاگوی توام

از ره صورت به صد روی از تو مهجورم ولی
چون به معنی بنگری بنشسته پهلوی توام

خاک گشتم بر سر راه وفا و همچنان
دیده حیران است در نظّارهٔ روی توام

می کُشد دور از تو زارم هر شبی هجران و باز
زنده می سازد نسیم صبح بر بوی توام

گو مکن نومیدم از فتراک خود زیرا که من
طایر قدسم که صید دام گیسوی توام

گرچه دور است از رخت چشم خیالی دور نیست
از نظر هردم خیال قدّ دلجوی توام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.