هوش مصنوعی: شاعر در این متن از نیاز و رندی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که بدون نیاز و عشق، راه و رسم او معنایی ندارد. او به لطف و بخشش یار خود اشاره می‌کند و می‌گوید که در حضور این لطف، طاعات و عصیان ارزشی ندارند. شاعر خود را گدای عنایت یار می‌داند و این را سبب عزت و جاه خود می‌خواند. همچنین، او از سوزش درونی خود و دود آهش به عنوان نشانه‌ای از این سوزش یاد می‌کند. در پایان، به فتنه‌های زندگی و بخت سیاه خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'سوز نهان' و 'بخت سیاه' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۱۶

تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من
ضامن نگشت یار به عفو گناه من

طاعات را چه قیمت و عصیان چه معتبر
جایی که لطف دوست بود عذر خواه من

باشد که خواندم به عنایت گدای خویش
کآن هست بر درش سبب عزّ و جاه من

مانند مجمرم که درونم پر آتش است
اینک دلیل سوز نهان دود آه من

از فتنه سر متاب خیالی که زلف یار
دالّ است بر تطاول بخت سیاه من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.