۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۶

تا رندی و نیاز نشد رسم و راه من
ضامن نگشت یار به عفو گناه من

طاعات را چه قیمت و عصیان چه معتبر
جایی که لطف دوست بود عذر خواه من

باشد که خواندم به عنایت گدای خویش
کآن هست بر درش سبب عزّ و جاه من

مانند مجمرم که درونم پر آتش است
اینک دلیل سوز نهان دود آه من

از فتنه سر متاب خیالی که زلف یار
دالّ است بر تطاول بخت سیاه من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.