هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق، رنج‌های عاشقانه و بی‌توجهی دیگران به رنج‌های فرد سخن می‌گوید. شاعر از اشک‌های بی‌پاسخ، گذرا بودن زیبایی‌ها و نبود مرحمت در دیگران شکایت دارد و از عیب‌جویان می‌خواهد که به جای قضاوت دیگران، به فکر اصلاح خود باشند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۱۷

تا می فشاند سوز دل خون از کباب خویشتن
هرگز ندیدم اشک را دیگر بر آب خویشتن

این داروگیر عارض و زلف تو هم خواهد گذشت
دایم نمی ماند کسی بر آب و تاب خویشتن

ناصح چه پرسی جرم من چون نیست در تو مرحمت
سایل گر او باشد مرا گویم جواب خویشتن

ای عیب جوی عاشقان بویی گرت هست از هنر
فکر خطای ما مکن بهر صواب خویشتن

از گریه تا آبی نزد هر شب خیالی بر درت
راضی نشد از دیدهٔ بیدار خواب خویشتن
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.