هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، از عشق، درد و رنج عاشق سخن میگوید. شاعر از حسد به قدح شراب، عشق به لیلی، و افسون زلف یار میسراید و از غم و دیوانگی عاشقان یاد میکند. در نهایت، آرزوی شادی برای دل محزون را بیان میدارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند دیوانگی و عشق نافرجام نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۲۵
تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او
زاین حسد عمری ست تا من تشنه ام بر خون او
مطربا چون عود سر تا پای خود در چنگ غم
تا نمی سوزد نمی داند کسی قانون او
اینک اینک عاشقانِ مست تو، لیلی کجاست
تا ز سر دیوانگی آموختی مجنون او
افعیِ زلفت که در عاشق کشی افسانه یی ست
آمدی در دست اگر دانستمی افسون او
با خیالی کاش از این دلسوز تر بودی غمت
تا زمانی شادمان بودی دل محزون او
زاین حسد عمری ست تا من تشنه ام بر خون او
مطربا چون عود سر تا پای خود در چنگ غم
تا نمی سوزد نمی داند کسی قانون او
اینک اینک عاشقانِ مست تو، لیلی کجاست
تا ز سر دیوانگی آموختی مجنون او
افعیِ زلفت که در عاشق کشی افسانه یی ست
آمدی در دست اگر دانستمی افسون او
با خیالی کاش از این دلسوز تر بودی غمت
تا زمانی شادمان بودی دل محزون او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.