۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۷

دلیر آن است که در دیده بود منزل او
خوب دیده ست گر آن ماه بخواهد دل او

مشکلی گر شود از جانب زلفش دل را
نگشاید به جز از باد کسی مشکل او

اگر از رنج طلب در ره او طالب را
وصل حاصل نشود پس چه بود حاصل او

هرکس از عشق به توفیق هدایت نرسد
جز شهیدی که غم یار بود قاتل او

هرکه روزی به تمنای رخش خاک شود
گُل رحمت بدمد تا به ابد از گِل او

جان بدادی به غم یار خیالی لیکن
نقد جان نیست متاعی که بود قابل او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.