هوش مصنوعی: این شعر به توصیف لطف و محبت معشوق می‌پردازد که همه‌چیز از او سرچشمه می‌گیرد. شاعر از عشق و فتنه‌های معشوق سخن می‌گوید و از شرمندگی خود در برابر او یاد می‌کند. همچنین، او از سرگشتگی و اشک‌هایش می‌گوید که تفاوتی بین دامن دریا و کنار آن نمی‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تشبیهات موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۳۲

لطفی که می کند به محبّان عذار او
معلوم می شود همه از روی کار او

از عین مردمی ست که مشغول کار ماست
چشمش که ناز و فتنه و شوخی ست کار او

با آن که خاک رهگذرش رُفته ام به چشم
شرمنده ام هنوز من از رهگذار او

سرگشته از چه ایم چو بیرون نمی نهیم
پرگاروار پا ز خط اعتبار او

از بس که اشک ریخت خیالی ز دیده، نیست
فرقی میان دامن بحر و کنار او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.