هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق و وفاداری شاعر به معشوق است. شاعر اعلام میکند که هرگز از دامن معشوق دست نمیکشد و حتی در روز جزا نیز به او وفادار خواهد ماند. او از زیبایی و نورانیت معشوق سخن میگوید و آرزو میکند که بتواند به او نزدیک شود. شاعر همچنین به مقام قرب و نزدیکی به معشوق اشاره میکند و بیان میدارد که دل او خانهای برای معشوق است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژهها و عبارات به کار رفته در شعر نیاز به دانش ادبی و بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شوند.
شمارهٔ ۳۳۳
من آن نیَم که گذارم ز دست دامن تو
تو گر ز طوق وفا سرکشی به گردن تو
گذار تا به کف آریم دامن زلفت
وگرنه روز جزا دست ما و دامن تو
چو شمعِ صبح دم از نور زن که بس باشد
صفای چهره دلیل ضمیر روشن تو
شبی که مجلس خلوت صفا دهی، مه را
نمی رسد که سر اندر زند به روزن تو
مقام قرب همین بس بود خیالی را
که خانهٔ دل مسکین اوست مسکن تو
تو گر ز طوق وفا سرکشی به گردن تو
گذار تا به کف آریم دامن زلفت
وگرنه روز جزا دست ما و دامن تو
چو شمعِ صبح دم از نور زن که بس باشد
صفای چهره دلیل ضمیر روشن تو
شبی که مجلس خلوت صفا دهی، مه را
نمی رسد که سر اندر زند به روزن تو
مقام قرب همین بس بود خیالی را
که خانهٔ دل مسکین اوست مسکن تو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.