۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۴

ای تیرِ غمت را دل عشّاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

هرکس به زبانی سخن عشق تو راند
عاشق به سرود غم و مطرب به ترانه

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

افسون دل افسانهٔ عشق است دگرنه
باقی به جمالت که فسون است و فسانه

تقصیر خیالی به امید کرم تست
باری چو گنه را به ازاین نیست بهانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.