هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زلف معشوق، قدم‌هایش، و رخسارش یاد می‌کند و نگران است که مانند دیگران در دام عشق گرفتار شود. همچنین، شاعر از پرده‌هایی که مانع دیدار ارباب نظر می‌شوند شکایت دارد و آرزو می‌کند که معشوق روزی به دام او بیفتد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۴۷

ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی
پرهیز از آن حلقه، مبادا که درافتی

زنهار چو من در قدمش سر نهم ای اشک
تو نیز روان آیی و در پا به سر افتی

ارباب نظر را ز تماشای رخ دوست
مانع تویی ای پرده خدایا که برافتی

من بعد من و رهگذر کوی تو تا حشر
باشد که به دام من از این رهگذر افتی

زاین بیش منه پای به روی من و اندیش
زآن دم که به ناگه چو سرشک از نظر افتی

زآن باده که جامش لب یار است خیالی
ترسم که چو یابی خبری بیخبر افتی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.