۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۷

ای دل به طریقی سوی زلفش اگر افتی
پرهیز از آن حلقه، مبادا که درافتی

زنهار چو من در قدمش سر نهم ای اشک
تو نیز روان آیی و در پا به سر افتی

ارباب نظر را ز تماشای رخ دوست
مانع تویی ای پرده خدایا که برافتی

من بعد من و رهگذر کوی تو تا حشر
باشد که به دام من از این رهگذر افتی

زاین بیش منه پای به روی من و اندیش
زآن دم که به ناگه چو سرشک از نظر افتی

زآن باده که جامش لب یار است خیالی
ترسم که چو یابی خبری بیخبر افتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.