هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با زبانی عاشقانه و پر از استعاره، به بیان دردها و رنج‌های عشق می‌پردازد. شاعر از گوهر پاک و خون دل خوردن سخن می‌گوید و به خوبی و زیبایی معشوق اشاره می‌کند. همچنین، از بی‌وفایی و بازی‌گوشی معشوق شکایت دارد و با تصاویری مانند سنگ زدن به ساغر و دست بر سر زدن از غم، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و بی‌وفایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۵۹

چند ای سرشکِ خون دم از پاکیِّ گوهر می زنی
بر چهرهٔ زردم اگر نقشی زنی زر می زنی

هر لحظه لافی می زنی ای گل ز خوبی با رخش
بنگرنکو باری که تو خود را کجا بر می زنی

دل می برند از عاشقان خوبان و تو جان و دلی
تو دیگری ز آن خویش را برجای دیگر می زنی

گه گه اگر سنگی زنی بر ساغر دُردی کشان
نبود عجب زآن رو که تو پیوسته ساغر می زنی

شیرین لبان پا می کشند از تو خیالی بیشتر
هرچند از غم چون مگس تو دست بر سر می زنی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.