۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۱

مرا ای مه اگر دیوانه گفتی
نمی رنجم زتو یارانه گفتی

به زلف و عارضش گفتی غم خویش
شبی بود و چراغ افسانه گفتی

غمش گفتی درون سینهٔ ماست
نشان گنج در ویرانه گفتی

ز ریش دل حکایت کردی ای اشک
خبرها از میان خانه گفتی

گدایِ کوی ما گفتی خیالی ست
تعالی الله که درویشانه گفتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.