۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

پرده برافتاد از جمال محمد
شد زعلی ظاهر اعتدال محمد

درخور اکملت دینکم چه عمل کرد
شد به دو عالم عیان کمال محمد

اینکه طلب کار وصل شاهد غیبی
گو بطلب در جهان وصال محمد

عالم امکان و ماورای تو هم
سایه نشینند در ظلال محمد

صدرنشین گشته عرش در شب معراج
تا که جبین سود بر نعال محمد

قرص مه و خور که روشنی جهانند
آینه دارند از جمال محمد

فسحت امکان بود به جلوه ی او تنگ
ساحت واجب بود مجال محمد

این همه مجد و بزرگی که شهان راست
آمده یک پرتو از جلال محمد

آیت وحدت به گوش خلق نخوردی
گر نشنیدی کس از بلال محمد

تیغ دو پیکر که ذوالفقار علی بود
بود چو ابری چون هلال محمد

شاید اگر خانه خداش بخوانی
رخنه ی بد گر کند خیال محمد

همچو خضر جاودان زعمر خورد بر
هر که کشد دردی از زلال محمد

گر کنی آشفته میل مدح سرائی
مدح محمد بگوی و آل محمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.