هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به زیبایی‌های طبیعت و بهار اشاره دارد، اما در عین حال از ناپایداری و بی‌وفایی دنیا و عشق نیز سخن می‌گوید. شاعر از می و میخواری به عنوان راهی برای فراموشی دردها و رنج‌های زندگی یاد می‌کند و به مخاطب توصیه می‌کند که از لحظات لذت ببرد و به دنبال عشق و وصال باشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۳

نمیدانم چه افغانست در گلشن هزاران را
که غیر از رنگ و بوئی نیست ایام بهاران را

چو گل هر ساعتی در دست گلچینی بگلزاری
دلا سنجیدی و دیدی وفای گلعذاران را

بزاری لاله را از خاک بیرون با دل خونین
بهارا تازه کردی باز داغ داغداران را

اگر با آن قد موزون خرامی جانب بستان
نخواهی دید پا برجای سرو جویباران را

حدیث مدعی بگذار و بنشین خوش بمی خوردن
غنمیت میشماری ایکه وصل دوستداران را

درا ای ساقی ساده زدر با ساغر باده
که بیتو هیچ رنگی نیست بزم می گساران را

بیا در میکده درویش و تاج سلطنت بستان
که خاکش تاجداری داده خیل خاکساران را

دل مرده خدازردان و می آمد محک او را
نباشد از محک اندیشه کامل عیاران را

نه هر سر قابل فتراک زلف مهوشان افتد
مگر یاری نماید بخت فوج بختیاران را

کفن از خون کنم گلگون و آیم از لحد بیرون
بخاکم گر گذر افتد شه گلگون سواران را

صفا از زاهدان آشفته کمتر جوا گر رندی
که نبود این کرامت غیر پیر باده خواران را

علی پرده نشین خلوت اسرار او دانی
که از رازش خبر هرگز نبوده پرده داران را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.