هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از امید به وصال معشوق و درد هجران می‌گوید. او از اشک و آه فراوان و دل پرخون خود سخن می‌گوید و از رقیب می‌خواهد که کنار رود. شاعر با اشاره به داستان یوسف و یعقوب، از عشق و فراق می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که به دیدارش بیاید. در پایان، او از بی‌قراری خود و آشفتگی زلف معشوق می‌گوید و از علی(ع) به عنوان یگانه یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۷۵

شدم به مژده ی وصلت امیدوار امشب
به عکس هجر توام کرده سوگوار امشب

زاشک و آه کران تا کران گرفت دلم
باین سپاه کنم با تو کارزار امشب

برای دیدن رویت اگر چه مرد رقیب
بیا ببین که بمردم هزار بار امشب

زخون دل می صافم به ساغر است ولی
شراب غیر به تو گشته سازگار امشب

به موج آمده سیلاب چشم در کویش
بیا رقیب و از این بحر کن کنار امشب

چو گرد از سر کویش رسیده ام یعقوب
سراغ یوسف خود گیر از این غبار امشب

نیامدی چو به بالین مرا برای علاج
بیا طبیب زمانیم بر مزار امشب

قرارگاه رقیب است زلفش آشفته
مجو قرار این جان بیقرار امشب

ندیده ایم زامکان یکی نظیر علی
زممکنات گسستیم پود و تار امشب

حجاب نه توی گردون زآه خواهم سوخت
اگر که برفکند پرده پرده دار امشب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.