۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴

نوبهار است و عروس گل کشید از رخ نقاب
رخت عیش از کاخ اندر باغ آور با شتاب

عندلیب از شاخ گلبانگ صبوحی میزند
یعنی از غفلت برون آیید از مستان خواب

من غزل خوان تو بلبل نغمه سنج از گل به باغ
چنگ مطرب در رباب و جام ساقی پرشراب

شاهد گلزار بی پرده است می ده ساقیا
تا مگر پرده نشین من درآید بی حجاب

شاخ طوبی در بر بالای رعنای تو خم
آب کوثر پیش لعل می پرست تو سراب

با مدادی عنبرین نقاش شیرین کار صنع
زد رقم بر آن گل رخسار خط انتخاب

تیر اگر بارد زدیدار بتان دیده مدوز
تیغ اگر آید زمیدان نکویان رخ متاب

تا نگریم من نخندد غنچه آن لعل لب
آری آری خنده گل باشد از اشک سحاب

نیست حایل نه حجابش پیش چشم حق شناش
هر که چون آشفته بیند روی شاهد بی نقاب

زما تو بی سبب ای آفتاب روی متاب
که هست ماه رخت شمع محفل اصحاب

زبیم نرگس فتان تست پرده نشین
نه اینکه فتنه ی آخر زمان بود در خواب

حدیث شوق تو را مینگاشت نیست عجب
اگر بجای مداد از قلم چکد خوناب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.