هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جستجوی معشوق سخن می‌گوید. دل او گمشده و در پی یافتن معشوق است، اما معشوق هیچ نشانه‌ای ندارد و ناشناخته است. شاعر از زیبایی‌ها و ویژگی‌های معشوق می‌گوید، اما در نهایت اشاره می‌کند که معشوق مفهوم شده و معلوم می‌شود که او حیدر (علی) است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده است که درک آن برای سنین پایین دشوار می‌باشد. همچنین، اشاره به مفاهیم عشق الهی و مدح اهل بیت نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۳

دل گمشد و معشوق دل من در سراغ او در طلب
گاهی بحی گه بادیه گه در عجمم گه در عرب

دل داشت رنگ خون ولی معشوق دلرا چون کنم
نه رنگ دارد نه نشان نه نام دارد نه نسب

سنبل نروید از سمن زنارکی بندد شمن
خور سر زند در غالیه مه دیده مشکین سلب

سنگین دلست و سیم تن از ارغوان دارد بدن
شیرین دهان پیمان شکن جان از دهان او بلب

هم از نمک ریزد شکر در لعل او لؤلؤتر
تیرش بجانها کارگر دلها از او در تاب و تب

باریک مو تاریک دل روشن روان پیمانگسل
مهر و مهنداز وی خجل هم در حسب هم در نسب

دل آتش مجمر بود معشوق دل عنبر بود
دودش عیان بر سر بود در بزم سوزد روز و شب

آشفته دل معدوم شد معشوق دل مفهوم شد
معلوم شد معلوم شد حیدر بود هان بی ادب
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.