هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از درمان‌ناپذیری درد عشق و بی‌تأثیری طبیب در درمان آن می‌نالد و تنها داروی آن را دیدار معشوق یا مرگ می‌داند. او از جفای یاران و نبود رحمت از سوی نزدیکان شکایت دارد، اما با این حال، بوی معشوق را از هر عطر و دارویی خوشتر می‌پندارد. شاعر به صبر و شکیبایی در برابر فراق اشاره می‌کند و از تأثیر عشق بر خود می‌گوید که او را از اسلام و کفر دور کرده است. در پایان، او از خاک نجف به عنوان مکانی مقدس یاد می‌کند که حتی اگر به عرش تبدیل شود، غریب نخواهد بود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و جفای یاران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۷

دردمندان غم عشق تو را نیست طبیب
مرگ بایست و یا داروی دیدار حبیب

زخمی یارم و مرهم نستانم از غیر
شکوه از درد حبیبان نکنم پیش طبیب

شکوه چندان نکنم من زجفای احباب
داغ از آنم که بمن رحمتی آید زرقیب

عود وعنبر چکنی عطر چه میسائی خیز
بوی معشوق بعشاق بود خوشتر طیب

گر نیم لایق انعام بده دشنامی
گر عنایت نبود ساخته ام من به عتیب

تا مرا بود دلی صبر بهجران کردم
چون دل از دست بشد با چه کنم صبر و شکیب

عشقت از کعبه و بتخانه چنان راند مرا
که نه زاسلام بجاسبحه نه از کفر صلیب

وه چه میخانه در رحمت حق خاک نجف
که اگر عرش شود خاک درش نیست غریب

دست آشفته گرای شه بعنانت نرسد
آیدت گرد صفت ناچار دنبال رکیب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.