۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷

دردمندان غم عشق تو را نیست طبیب
مرگ بایست و یا داروی دیدار حبیب

زخمی یارم و مرهم نستانم از غیر
شکوه از درد حبیبان نکنم پیش طبیب

شکوه چندان نکنم من زجفای احباب
داغ از آنم که بمن رحمتی آید زرقیب

عود وعنبر چکنی عطر چه میسائی خیز
بوی معشوق بعشاق بود خوشتر طیب

گر نیم لایق انعام بده دشنامی
گر عنایت نبود ساخته ام من به عتیب

تا مرا بود دلی صبر بهجران کردم
چون دل از دست بشد با چه کنم صبر و شکیب

عشقت از کعبه و بتخانه چنان راند مرا
که نه زاسلام بجاسبحه نه از کفر صلیب

وه چه میخانه در رحمت حق خاک نجف
که اگر عرش شود خاک درش نیست غریب

دست آشفته گرای شه بعنانت نرسد
آیدت گرد صفت ناچار دنبال رکیب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.