۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰

هر جای که بدخاک بسربیختم امشب
تا طرح سر کوی تو را ریختم امشب

چون حلقه کعبه که درآویخت بخانه
خود را بدر قصر تو آویختم امشب

در خلوت انس تو پریزاد کشم رخت
از دیو و دد و خلق چه بگریختم امشب

چون مرغ شب آویز بزلف تو زنم چنگ
تا رشته زاغیار تو بگسیختم امشب

تیغ دو زبان علی آشفته عیان کرد
تیغ قلم تیز که آهیختم امشب

از غمزه فتان و سر زلف تو دیدم
این فتنه که در بزم برانگیختم امشب

گویند نهان شد گهر پاک تو در خاک
زان هر چه بود خاک بسر بیختم امشب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.