۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵

ای خرد طفلی از دبستانت
عقل مدهوش چشم مستانت

شیر نخجیر آهوی نگهت
پور دستان اسیر دستانت

خیز ای شیر عقل کاتش عشق
شرر افکند در نیستانت

شاهد مست شب چوپرده فکند
شمع بیرون کن از شبستانت

نار پستان اگر نجوئی به
گر بود یار نار پستانت

آب آتش مزاج آتش رنگ
ببرد سردی زمستانت

گر چمد سرو قامتی در باغ
چه تمتع زسرو بستانت

خط سبزت بگرد لب سرزد
طوطی آمد بشکرستانت

گفتی آشفته را چه نام و کدام
عندلیبی است از گلستانت

گر مرا رد کنی زخیل سگان
من پناه آورم بسلمانت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.