هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان درد عشق و سوز دل می‌پردازد. شاعر از زخم‌های عشق، کشش به سوی معشوق، و بی‌خبری از دنیا سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند طلب، عرفان، و ستایش از حیدر کرار (علی) اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تاریخی نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد.

شمارهٔ ۱۴۶

دلی که روز و شبان از پی نظر میگشت
ززخم تیز نظر دوش بیخبر میگشت

کسی که پا نکشیدی زکعبه در همه عمر
بطوف میکده میدیدمش بسر میگشت

بلی مسیر قمر عقربست و این عجبست
که دوش عقرب زلف تو بر قمر میگشت

اگر تو موی میانرا بجلوه ننمودی
کس این خیال نکردی که مو کمر میگشت

نخوردی آب نی کلکم ار زچشمه خضر
نه میوه سخنش تازه بود و تر میگشت

چنان ببزم طرب دوش چنگ زد مطرب
که گوش زهره زمزمار و عود کر میگشت

چه بود لذت این سوختن که آشفته
نهاد خرمن و اندر پی شرر میگشت

حساب حشر نداشتم چه میشدی با خلق
اگر نه حیدر کرار دادگر میگشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.