هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق و ارتباط معنوی با اوست. شاعر از فداکاری و ایثار در راه عشق سخن می‌گوید و معشوق را بالاتر از هر ارزشی می‌داند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا و بقا دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیاز به دانش ادبی و فلسفی دارد.

شمارهٔ ۱۴۹

مرا تو حاصل گفتاری از جهان ایدوست
بهای هر نظرت صد هزار جان ایدوست

نه صعوه جا نکند در دهان افعی و مار
چرا بزلف تو دل کرده آشیان ایدوست

بر آستان که اگر جم بود ندارد فخر
سریکه می نه بسودت بر آستان ایدوست

مراست قطره خونی نثار مقدم تست
بیا و تیغ بیار و بریز هان ایدوست

شوم چو عظم رمیم و ولیک همچون نی
نوای عشق تو خیزد زاستخوان ایدوست

نه هر کجا که بود گو رود پی چوگان
مرا سریست چرائی تو سرگران ایدوست

خضر زچشمه حیوان بقا گرفت تو را
دمیده خضر بر اطراف آندهان ایدوست

بشوق بال فشانی است جان بخاک درت
مرا زتنگی این خانه وارهان ایدوست

ندانم که از پریشان شد است آشفته
ولی بزلف تو دارد دلم گمان ایدوست

بعشق معتقدم من که آن ولی خداست
باعتقاد بمردیم همچنان ایدوست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.