۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۱

زلولیان چو بتم شاهدی بشنگی نیست
برنگ لعبت من لعبت فرنگی نیست

خیال قافیه جز آن دهان نیندیشم
که هیچ قافیه چو آن هان بتنگی نیست

اگر چه رستم دستان بود که کشته تست
که همچو چشم تو در رزم ترک جنگی نیست

زچیست کرده بروی تو جای خال سیاه
بباغ خلد اگر هندوان زنگی نیست

چو چنگ ناله آشفته در فلک پیچید
بغیر زهره مگو در سپهر چنگی نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.