هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه به بیان ارزش و اهمیت عشق الهی و ارتباط آن با معشوق ازلی می‌پردازد. شاعر عشق را بالاتر از بهشت می‌داند و وجود خود را وابسته به تارهای زلف معشوق می‌کند. همچنین، به قدرت و لطف علی(ع) اشاره شده و تأکید می‌شود که جهان تحت کنترل اوست. متن پر از استعاره‌های عرفانی و ادبی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق الهی و جفای معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۵۳

بهای عشق که داند که در جهان چنداست
همین بس است که بر عشق ماسوا بند است

پی بهشت برد شیخ روز و شب زحمت
مگر بهشت بدیدار دوست مانند است

چگونه بگسلم از تو که تارهای وجود
بتار زلف تواش بستگی و پیوند است

تو آن بتی که بفرقان و آیه و برهان
بروی و موی تو حق را عظیم سوگند است

بجلوه رخ تو بنگرد بدیده دل
بشاهد ازلی هر کس آرزومند است

متاع این دل مسکین من که بشناسد
زبسکه قافله دل بکویت افکند است

کجا صبور بمانم چسان بهوش زیم
که سیل عشق تو بنیاد عقل برکند است

حدیثی از لب تو گفته مدعی در بزم
بزخمهای درونم نمک پراکند است

گشاد و بست جهان نیست جز به پنجه او
چراکه دست علی پنجه خداوند است

غلام همت آنم که در طریق وفا
هر آن جفا که ببیند زدوست خرسند است

حدیث زلف تو آشفته مینوشتی دوش
که رشحه قلم تو عبیر آکند است

نسیم لطف علی چون در اهتزاز آید
چه غم که بار گناه تو کوه الوندست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.