هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دلباختگی به معشوق سخن می‌گوید. او از جذابیت‌های معشوق مانند موهای آشفته و نگاه گیرایش یاد می‌کند و درد فراق و شیدایی خود را بیان می‌دارد. همچنین، در ابیاتی به نکته‌های اخلاقی و هشدار درباره فریبکاری دنیا اشاره شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فریبکاری و شیدایی نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط انسانی دارند.

شمارهٔ ۱۵۹

لبش هنوز زطفلی نشسته از شیر است
که آهوی نگهش در کمینگه شیر است

علاج این دل شیدا ززلف آمد و بس
که گفت چاره دیوانه غیر زنجیر است

بدستم آن خم گیسو فتاد و طره زلف
اگر بود اثری هم در آه شبگیر است

بغیر آهوی چشمت که شیر گیر آمد
کی آهوان دگر را هوای نخجیر است

بدستیاری ابرو ببرد دل چشمت
که ترک عربدجو تکیه اش بشمشیر است

فریب زاهد و تسبیح او مخور ایدل
بهوش باش که این رشته دام تزویراست

علاج این دل سودائی ار لبش نکند
بگو طبیب که بیمار را چه تدبیر است

اگر نه زلف وی آشفته کی بمن آموخت
چرا چو طره او من گره گیر است

فزود عقلم و از سر ببرد رنج خمار
در این شراب خدا را بگو چه تأثیر است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.