هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و فداکاری بیحد به معشوق (که میتواند معشوق زمینی یا الهی باشد) است. شاعر از قناعت، ایثار، و عفو سخن میگوید و خود را در راه عشق فدا میکند. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند گناه، شفاعت، و ارزشهای اخلاقی مانند صبر و شجاعت دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به گناه و شفاعت نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۶۰
دل از دو جهان کرده بعشق تو قناعت
جان سوده بخاک حرمت جبهه طاعت
دل اهل ریاضت بود و با دهنت ساخت
با هیچ کند صبر به تنگی قناعت
از طعنه دشمن نروم من زدر دوست
گو سنگ ملامت بزن و تیر شناعت
ما را بجز از بار گنه نیست متاعی
جز عفو تو کس را نشناسم بشفاعت
شاید مس قلب من خاکی شود اکسیر
از خاک سیه زر بکنند اهل صناعت
جز جان پی ایثار توام نیست متاعی
جز عفو تو کس را نشناسم بشفاعت
شاید مس قلب من خاکی شود اکسیر
از خاک سیه زر بکنند اهل صناعت
جز جان پی ایثار توام نیست متاعی
با قیمت یوسف چکند تنگ بضاعت
گفتی بدم مرگ بود ساعت وصلم
من روز و شبان میشمرم آندم و ساعت
پروانه صفت گرد سر شمع بگردیم
کز سوختنش بزم فروزند جماعت
هر کس بامید عمل آید بصف حشر
آشفته درآید زدر عجز و ضراعت
المنت لله که ثمر حب علی داد
تخمی که در این مزرعه کردیم زراعت
دین و دل و صبر و خرد و جان و تنی بود
در دادم و شرمنده زتنگی بضاعت
طفلی بصف عشق بجولان چه درآید
رستم نزده لاف زمردی و شجاعت
جان سوده بخاک حرمت جبهه طاعت
دل اهل ریاضت بود و با دهنت ساخت
با هیچ کند صبر به تنگی قناعت
از طعنه دشمن نروم من زدر دوست
گو سنگ ملامت بزن و تیر شناعت
ما را بجز از بار گنه نیست متاعی
جز عفو تو کس را نشناسم بشفاعت
شاید مس قلب من خاکی شود اکسیر
از خاک سیه زر بکنند اهل صناعت
جز جان پی ایثار توام نیست متاعی
جز عفو تو کس را نشناسم بشفاعت
شاید مس قلب من خاکی شود اکسیر
از خاک سیه زر بکنند اهل صناعت
جز جان پی ایثار توام نیست متاعی
با قیمت یوسف چکند تنگ بضاعت
گفتی بدم مرگ بود ساعت وصلم
من روز و شبان میشمرم آندم و ساعت
پروانه صفت گرد سر شمع بگردیم
کز سوختنش بزم فروزند جماعت
هر کس بامید عمل آید بصف حشر
آشفته درآید زدر عجز و ضراعت
المنت لله که ثمر حب علی داد
تخمی که در این مزرعه کردیم زراعت
دین و دل و صبر و خرد و جان و تنی بود
در دادم و شرمنده زتنگی بضاعت
طفلی بصف عشق بجولان چه درآید
رستم نزده لاف زمردی و شجاعت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.