هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، تقدیر، ریا، و وصال و هجران سخن میگوید. شاعر از عشق الهی و عشق زمینی، بخت و طالع، و مفاهیم عرفانی مانند ریا و حقیقت وجودی انسان صحبت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از واژهها و استعارههای بهکاررفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۸۴
هر که را سر زوفا خاک ره مقصود است
بخت مقبل بود و طالع او مسعود است
شعله طور بود یا که گلستان خلیل
پرتو عارض تو یا شرر نمرود است
سر زخاکم نزند زآتش دل هیچ گیاه
ور گیا روید از او لاله خون آلود است
صبح نورانی وصل تو مرا عید سعید
شب ظلمانی هجرت اجل موعود است
حاش لله که نهد کس بسرش دست قبول
هر که در حلقه صاحب نظران مردود است
پیر میخانه برهنش نستاند چکنم
که مرا خرقه و سجاده ریا آلود است
گفتی آشفته چه جنس است ترا رخت وجود
تارش از زلف بتان رشته و عشقش پود است
بخت مقبل بود و طالع او مسعود است
شعله طور بود یا که گلستان خلیل
پرتو عارض تو یا شرر نمرود است
سر زخاکم نزند زآتش دل هیچ گیاه
ور گیا روید از او لاله خون آلود است
صبح نورانی وصل تو مرا عید سعید
شب ظلمانی هجرت اجل موعود است
حاش لله که نهد کس بسرش دست قبول
هر که در حلقه صاحب نظران مردود است
پیر میخانه برهنش نستاند چکنم
که مرا خرقه و سجاده ریا آلود است
گفتی آشفته چه جنس است ترا رخت وجود
تارش از زلف بتان رشته و عشقش پود است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.