۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰

بوفایت یکی از خیل نکورویان نیست
چون گل روی تو در گلشن گلرویان نیست

جویمت باز و گمانم که نه آدم باشد
هر که گم کرده ما را بجهان جویان نیست

نه ره کعبه عشقت من تنها پویم
نیست یکتن زنکویان که ترا جویان نیست

منکه چون شیر و شکر در تو در آمیخته ام
در مذاقم اثر از تلخی بدگویان نیست

نبود عیب نکوئی تو بدخوئی تو
نیست یکتن که در این راه بسر پویان نیست

آنکه دل برد پریوار و زمردم بگریخت
نبود مردم و از جنس پریرویان نیست

مظهر نور علی بود خود آشفته مگر
ورنه آتش بجهان قبله هندویان نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.