هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق، فتنه‌های او، و احساسات عمیق خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند فداکاری در راه عشق و وابستگی به معشوق وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۱۴

زشور آن لب شیرین که در جهان انداخت
گمان مکن که شکر در میان توان انداخت

چه نقشها که عیان شد زسیم ساده او
زطرح کینه که آن ماه مهربان انداخت

سخن زنقطه موهوم رفت و باز حکیم
حدیث لعل سخنگویت در میان انداخت

بصحن باغ نه گلهای آتشین است این
که عکس روی تو آتش ببوستان انداخت

چه جلوه بود که حسن تو کرد بی پرده
چه فتنه بود که موی تو در میان انداخت

زطن غیر رهائی نیافت با همه جهد
اگر چه عیسی خود را بآسمان انداخت

سری بحلقه عشاق برکند عاشق
بپای دوست اگر سر نهاد و جان انداخت

چه شمع آتشی آشفته داشت پنهانی
که شور عشق تواش شعله در زبان انداخت

چه عشق پرتو شمع ازل علی ولی
که روح بر در او چوآسمان انداخت

بحیله با سگ کویت گرفته ام الفت
که خویش را بتوانم در آستان انداخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.