هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و اشتیاق به معشوق و جدایی از او سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند زلف پریشان، لؤلؤ و مرجان، بهشت و گلهای باغ، احساسات خود را بیان میکند. همچنین، اشارهای به عرفان و تجلی الهی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به دانش ادبی و تجربهی زندگی بیشتری دارد.
شمارهٔ ۲۲۶
زلف تو یکجهان پریشان داشت
از همه دل زمن دل و جان داشت
این چه سحر است کز لب و دندان
لؤلؤ تر بکان مرجان داشت
درمند فراق دوست طبیب
غیر عناب لب چه درمان داشت
بجز از بحر بیکران غمت
گرچه بحر محیط پایان داشت
گر ندیدی چو تو بهشتی روی
روی کی در بهشت رضوان داشت
زاشتیاق گل رخت در باغ
چاکها غنچه در گریبان داشت
داشت گل عندلیب نغمه سرا
همچو آشفته کی غزلخوان داشت
زان تجلی که کرد شمع رخت
سنگ آتش بسینه پنهان داشت
از علی جو مراد در دو جهان
چشم بر غیر دوست نتوان داشت
از همه دل زمن دل و جان داشت
این چه سحر است کز لب و دندان
لؤلؤ تر بکان مرجان داشت
درمند فراق دوست طبیب
غیر عناب لب چه درمان داشت
بجز از بحر بیکران غمت
گرچه بحر محیط پایان داشت
گر ندیدی چو تو بهشتی روی
روی کی در بهشت رضوان داشت
زاشتیاق گل رخت در باغ
چاکها غنچه در گریبان داشت
داشت گل عندلیب نغمه سرا
همچو آشفته کی غزلخوان داشت
زان تجلی که کرد شمع رخت
سنگ آتش بسینه پنهان داشت
از علی جو مراد در دو جهان
چشم بر غیر دوست نتوان داشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.