هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است. در آن از تشبیهات زیبا مانند شمع، خلعت خوبی، و لشکر مژگان استفاده شده است. شاعر از درد هجران و تنهایی می‌گوید و معشوق را به عنوان یگانه مایه امید و آرامش خود می‌ستاید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۲۷

این دود که دوش از دل سودازده برخاست
چون شمع مرا سوخت ولی بزم بیاراست

ما را چه خوش افتاد بتن کسوت عشقت
چون خلعت خوبی که ببالای تو زیباست

تیز نظرش بگذرد از جوشن فولاد
با لطف بدن ساعد بازوش تواناست

زین قلب شکن لشکر مژگان که تو داری
خون دل عشاق بریزی زچپ و راست

در صورتت آن چشم که دید آیت معنی
صاحبنظرانش همه گویند که بیناست

یک شهر رقیب و همه با دوست هم آغوش
تنهائی در هجر نصیب من تنهاست

دارد سر تسلیم دلم پیش نگاهت
با کافر خونخوار چه بهتر زمداراست

در کوی تو غوغای رقیبان عجبی نیست
لابد مگس آنجا بزند جوش که حلواست

دلدار چو در کام تو و باده بجام است
از چه نکنی عیش که اسباب مهیاست

هر کس برد از جلوه روی تو نصیبی
گر هست قصوری صنما از طرف ماست

آشفته بدامان تو زد دست تولا
ای دست خدا دست تو چون از همه بالاست

ما از دو جهان روبه تو آورده بامید
کز غیر تو حاجت بدو عالم نتوان خواست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.