هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، زیبایی‌های عشق و فراق را توصیف می‌کند. شاعر از عشق به عنوان بالاترین خوشی یاد می‌کند که روح را پرورش می‌دهد، حتی اگر باعث رنج شود. او از حضور در بزم معشوق، اشتیاق به دیدار، و نمادهای عاشقانه مانند زلف و خال سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فنا در عشق و وحدت وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۲۹

از هر خوشی بدور جهان عشق خوشتر است
تن گر بکاست عشق ولی روح پرور است

عاشق زخویش غایب و حاضر ببزم دوست
گر بینیش بحلقه که مشغول دیگر است

آهم زبسکه مشعله زد در شب فراق
بزمم بشام تیره صباح منور است

هرگز هوای جنت رضوان نمیکند
هر دل که او رهین سر کوی دلبر است

شاید که از دری تو سری برکنی چو ماه
مسکین دلم زشوق شتابان بهر در است

عود است آن نه زلف بر آن آتشین عذار ‏
خط نیست گرد عارض تو دود مجمر است

زلف دراز سلسله بر طرف عارضت
در بامداد عید عیان روز محشر است

زینت کنند مردم اگر از عمل بحشر
ما را زداغ عشق تو بر جبهه زیور است

آشفته گفتی ار طلبی وصل جان بباز
آنم اگر مجال شد اینم میسر است

خواهم رسم بخاک در دوست در نجف
آن قطره ام که الفت در یام بر سر است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.