هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عاشقانه و غم‌انگیز شاعر است که با وجود زیبایی‌های جهان و فصل بهار، بدون معشوق، همه چیز برایش بی‌رنگ و بی‌معناست. شاعر از درد فراق و عشق ناکام می‌نالد و با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، بلبل، و باغ، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به آزادی از تعلقات و یادآوری دیار و یار دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۵

گرچه جهان خرم است و فصل بهار است
بی گل رویتو گل بدیده چو خار است

گر بگلی بلبلی غزل بسراید
یا که بهر گلبنی به نغمه هزار است

بر دل عاشق بغیر غم نفزاید
زآنکه بگلزار دیگرش سر و کار است

مطرب همسایه برد رنگ زناهید
ساقی خمخانه مست و باده گسار است

راست شد از تار دل نوای غم انگیز
باده ای لعل لبت دوای خمار است

مرغ غریب ار رود بگلشن فردوس
باز نواخوان بیاد یار و دیار است

سرووش آزاده ام زبار تعلق
تا که بخاطر مرا زعشق تو بار است

میروی و صد هزار دل برکیبت
رنج پیاده چه داند آنکه سورا است

در قفس ای مرغ دل چه شکوه زصیاد
چون بتواش نظره ای در آخر کار است

گلشن شیراز باد خوش بحریفان
خاک در طوس به زباغ و بهار است

بود مس آشفته و زفیض در شاه
گو بنگر صیرفی که زر عیار است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.