۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۲

گدای میکده در دست جام جم دارد
چه هست جام جهان بین زجم چه کم دارد

هر آنکه جای گرفته بگلخن کویت
کی اشتیاق گل و گلشن ارم دارد

بپای ره نبرد رهروی بکعبه عشق
کسی بسر برد این ره که سر قدم دارد

بدیر برهمن و شیخ در حرم در رقص
که ساز عشق بسی نغمه زیر و بم دارد

بده بمستی هستی که حاصلی نبری
ازین وجود که مرجع سوی عدم دارد

مجو زشیخ حرم راز پرده غیبی
به پیر میکده نازم که این شیم دارد

زممکنات همه حادثند غیر ازعشق
که حادث است ولی جلوه قدم دارد

بعرصه گاه قیامت رود چو آشفته
زاحتساب خدائی شها چه غم دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.