هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از جفای معشوق و درد عشق سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که رنج هجران و عشق معشوق، جان را می‌آزارد، اما در عین حال، این عشق چنان نیرومند است که می‌تواند مردگان را زنده کند. او از قدرت بی‌همتای معشوق می‌گوید که حتی بت‌ها را به پرستش وامیدارد. در پایان، اشاره‌ای به مدح علی(ع) دارد و تأثیر روح‌بخش شعر در ستایش او.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تاریخی مانند اشاره به منصور حلاج و سومنات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۵۶

تو آن نه ای که جفای تو دل بیازارد
هلاکت غم تو جان رفته باز آرد

بدهر چون شب هجر تو نیست پاینده
اگر هزار چو یلدا شب دراز آرد

چه حاجتست باکسیر کاوزرنابست
مسی که آتش عشق تو در گداز آرد

اگر که صرصر عشقت بباغ و دشت وزد
نه سرو کوه که باشد باهتزاز آرد

از آن بدار کند عشق تو سر منصور
که کشتگان تو در حشر سرفراز آرد

بیا و پرده برافکن بتا تو در فرخاز
که سومنات به پیش توبت نماز آرد

مگر مدیح علی مینوشت آشفته
که خامه اش همه اشعار دلنواز آرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.