۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۲

بلا مفتون بالای تو باشد
قمر روی دل آرای تو باشد

اگر سروی رود یا مه بگوید
توان گفتن که همتای تو باشد

گرفتم عکسی از روی تو بگرفت
کی آئینه بسیمای تو باشد

اگر زیبا بود حور بهشتی
کجا چون روی زیبای تو باشد

چو صبح ار از افق چهره نمانی
همه آفاق یغمای تو باشد

فلک گرچه بگردش هست مجبور
نمی گردد اگر رأی تو باشد

تو مغروری بحسن خویش امروز
دلم در فکر فردای تو باشد

مخوان آشفته را دیوانه ایزلف
که آشفته زسودای تو باشد

تو ای دست خدا از خاک بردار
سری کو وقف در پای تو باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.